اولین نوشته در سال 94
به نام و یاد او که مهربان تر از پدر و مادر است
همه وجودم زینب جان
سال 1393 ه.ش با الطاف الهی به خوبی و خوشی سپری شد و سال جدید و در حالی آغاز کردیم که عزادار حضرت فاطمه سلام الله بودیم و سعی کردیم مراعات قلب مهربان و غم دار صاحب الزمان و بکنیم ان شا الله با دعای خیر مادر عزیزمون حضرت زهرا سال خوبی و در کنار هم و زیر سایه بزرگترهامون داشته باشیم.
سال 93 در زمینه ثبت خاطرات و دلنوشته هامون برات خییییییلی کم کاری کردیم ، امیدوارم امسال جبران کنیم .
الان که دارم برات مینویسم ساعت حدود 5 صبحه و متأسفانه شما از 2 فروردین دچار حالت سرماخوردگی شدی و در پی اون حساسیت ریه ات هم شدت گرفته و سرفه های مدام و تب شبانه ات خواب و از چشماما گرفته
عااااااااااااشقتم گل زیبا و تحمل دیدن سرفه هات با درد شدید تو سینه کوچولوت بی طاقتم میکنه...اگه خدا بخواد پس فردا عازم مشهد هستیم ، قراره با مامان جون و بابا جون با قطار بریم ،
ان شاءالله زودتر سرحال بشی هستی من