زبانی شیرین تر از شیرین ترین شیرینی دنیا!!!!!
دختر گلم سلام (به قول خودت نَنام)
توی این پست میخوام از شیرین زبونی هات بنویسم.از اینکه
روز به روز برای ما خوشمزه تر میشی و کارهایی میکنی
که قند تو دلمون آب میشه برات بگم.از اینکه چقدر سریع
کلمات رو یاد میگیری و چقدر زیبا اونا رو کنار هم میچینی
و جمله های کوتاه میگی
و ما رو حسابی شگفت زده میکنی بنویسم.
صبح ها وقتی بیدار میشی معمولاً با یه حالت ناز و خوشگل
منو صدا میزنی یه روز میگی "لیلا" یه روز "مامان لیلا" یا "مامان".
وقتی میام کنارت و حسابی بوسه بارونت میکنم سراغ بابارو
میگیری و با حالت پرسشی میگی "بابا؟؟؟"
بعد میگی " لیلا بِ هاب" یعنی بخوابم و شما شیر نوش جان کنی.
بعد با موهایی که حسابی فر خوردن از جا بلند میشی ،
از صبحانه خوردن هم که خبری نیست و اصلاً صبح ها اشتها
نداری.معمولاً میری سراغ لب تاپ و میگی " لَلَلُدِ بابا جون"
منظورت اینه که میخوای فیلمهای خانوادگی رو ببینی و چون
یکی از فیلم های مورد علاقت مربوط به فیلم روز پدره که ما
توی دماوند همه دور هم بودیم وبه باباجون هدیه دادیم و
کلی شلوغ و پلوغ کردیم تو هم فکر میکنی تولد بابا جونه
و تقریباً به لب تاپ میگی " لَلَلُدِ بابا جون".
چند روزیه که اسم خاله سیمین رو واضح میگی و دیگه "نینین" نمیگی
البته سینت میزنه که خیلی بانمکه.یکی از فعالیت های مهم
هر روزت اینه که از توی حیاط خلوت بری خونه خاله سیمین
که اگر دیر کنی خود خاله میاد سراغت و از خواب بیدارت میکنه
وااااااااای به روزایی که خاله خونه نیست.حوصله هر دوتامون سر میره.
"لیلا مِمین" یعنی "ببین" این یکی از جملاتیه
که هزار بار در روز تکرار میشه.
شما دوست داری من به هیچ چیز غیر از وجود
نازنینت توجهی نکنم وهر کاری میکنی منو صدا
میزنی تا نگاهت کنم.هر چیزی رو هم ببینی
که برات تازگی داشته باشه میگی " اینو مِمین"
جذاب ترین برنامه تلویزیون برات "عصر ململیه" مل مل رو خیلی
دوست داری و خیلی وقته که اسمشو یاد گرفتی و جالبه که
یکی از تیکه کلام های مل مل رو تکرار میکنی
" فیسده بوری یه مَرنامه مِمینیم"
تیتراژ اول برنامه که شروع میشه به خاطر آهنگش گاهی
صداشو قطع میکنم بعد تو میگی "ماموش" یعنی "خاموش
البته منظورت اینه که روشنش کنم"
هیچ وقت از اول تا آخر برنامه رو نمیبینی اولش برای
مل مل کلی ذوق میکنی و بعد میری سراغ کارهای دیگه.
وبلاگ عصر ململی رو پیدا کردم و هرموقع هوس
دیدن عکس های مل مل رو میکنی میگی "مل مل دِ دِ".
اول هفته برای چکاپ رفتیم دکتر طبق معمول با دیدن دکتر ولایتی
شروع به جیغ و داد و گریه کردیوقتی داشت معاینت میکرد
میگفتی "مَموم شه" یعنی "تموم شه" ریزه میزه جونم حدود ١١
کیلو وزنته و ٨٣ سانت قد و بالای خوشگلته.دکتر از قدت راضی بود
اما وزنت همچنان کمه.
عزیز دلم کلمه "مَنون" یعنی "ممنون" رو بسیار به جا و
به موقع به کار میبری مثلاً اگر آب بهت بدم میگی
"مامان مَنون" هرکس برات کاری انجام بده
معمولاً ازش تشکر میکنی گل با ادبم.
چند شب پیش بابا داشت حسابی تو بغلش میچلوندت
و کلی بوست میکرد انگار مونده بود با
اینهمه احساس عاشقانه چیکار کنه که یه دفعه گفتی
" بابا اذیت نَهُن"!!!!!!!!!!!
گفتن این جمله واقعاً برامون عجیب بود عسلم.
وقتی باطری اسباب بازیهات تموم میشه با صدای بلند فریاد میزنی
"بابا تاطی مَموم شده"
٢ تا شعر رو بدون کمک البته دست و پا شکسته میخونی و
ترجمه ما کنارش لازمه
( تاپ تاپ عباسی/ پیشی پیشی ملوسم که خاله فاطمه یادت داده)
ذکر صلوات رو هم کامل و درست میگی و آخرش یه جور
با مزه ای آهنگ وعجل فرجهم رو میگی.
نام زیبای "ابا صالح" رو خاله سیمین یادت داده.
حالا برای خودت راه میری میخونی " ابا صالح مدد"
خیلی وقت ها به بابا میگی " بابا بِهون" دوست داری
بابا برات مولودی و شعر هایی بخونه که اسم "ابا صالح" توشه.
هر موقع صدای اذان رو بشنوی تو هم میگی "الله ابَر"
نازنین ذختر گلم،توی هر تصویری که هر گنبدی رو ببینی
با شادی میگی " اِما رضا"
کلمات با نمکی که میگی
آم آم.........................ماشین(قام قام)/کالاسکه
موتو..........................موتور
بوچه........................مورچه
باساده......................ایستاده
لووووسک..................سوسک
اوما........................خرما
بُهُر.........................بخور
بِهون.......................بخون
بِهاب.......................بخواب
تاطی......................باطری
مَمیز....................... به دستمال گرد گیری میگی
ناهون......................ناخن