زينبزينب، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

زينب عشق مامان و بابا

زیارتت قبول عزیزم

1389/12/3 2:05
نویسنده : مامان و بابا
716 بازدید
اشتراک گذاری

دردانه دلم، زينب گلم

امروز روز ميلاد حضرت محمد صلي الله و امام صادق عليه السلام بود و عيدي صاحب الزمان به تو اين بود كه توفيق پيدا كردي براي اولين بار بعد از به دنيا اومدنت به زيارت بري عسلم.من و باباي مهربونت به همراه مامان جون شما رو برديم براي زيارت حضرت عبد العظيم و البته به خاطر گل وجود شما توفيق زيارت نصيب ما هم شد.(البته وقتي توي دلم بودي چند بار به زيارت سید الکریم رفته بوديم )

الهي مامان فدات بشه كه حسابي شب و روزت قاطي شده!! چون ديشب ساعت 2.30 بامداد رضايت دادي و چشمهاي قشنگت رو بستي و خوابيدي و صبح اصلآ دلت نمي خواست بيدار شي.به همين خاطر تمام طول راه از خونه تا حرم رو خواب بودي . اونجا به زحمت چشم هاتو باز كردي من داشتم به نيابت از خودم و تو زيارت عاشورا ميخوندم(عزيزم اميد اين هست كه زيارت حضرت عبدالعظيم اثرات زيارت حضرت اباعبدالله رو داشته باشه انشا الله) كمي شير خوردي بعد به كمك مامان جون بردمت كنار ضريح و زود اومديم بيرون چون خيلي شلوغ بود.

امشب که شام ولادت بود دعوت بودیم به جشن نامزدی(پسر دایی بابا آقا سجاد) و شما اولین مراسم جشن بود که تجربه کردی.

دخترك ماه من شما اولين عيديت رو ديشب از مامان جون و بابا جون گرفتي.يه دست لباس خيلي خيلي قشنگ كه البته فكر كنم يكي دو ماه ديگه اندازت بشه فعلا فقط كلاهش اندازت بود.

راستی فرصت نشده بود برات بگم که اولین سوغاتی که گرفتی سوغات کربلا بود. خاله فاطمه مهربون هفته پیش که از کربلا اومد زحمت کشیده بود برات یه پیرهن کوچولو آورده بود و مهمتر از خود پیرهن این بود که اون پیرهن رو برده بود داخل حرم حضرت اباعبدالله متبرک کرده بود.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مریم
3 اسفند 89 2:04
سلام زینب جون زیارتت قبول باشه گلم .عیدتم مبارک راستی تنها تنها سوغاتی ها رو میپوشی
مامان زهرا نازنازی
3 اسفند 89 5:06
زیارت قبول عزیزکم . مبارک باشه هدیه هات
مامان حسین
3 اسفند 89 12:00
زینب جون زیارتت قبول به ما دعا کردی.
مامان صبا
3 اسفند 89 14:19
سلام به مامان خوبه زينب خانم زينب جونم عيدت مبارك باشه ماشاءالله چقدر تو نازي جيگر خدا حفظت كنه انشاءالله عيدي هم كه گرفتي انشاءالله به سلامتي تنت كني و حسابي ناز بشي و دل مامان و بابا رو ببري مامان زينب جون از اينكه به وب صباي من سر زديد خيلي خيلي ممنونم و خيلي خوشحالم كردي.
خاله فاطمه
3 اسفند 89 15:42
الهی عزیز دلم به زیارت خود امام حسین بری توی بین الحرمین عکس بندازی امروز می خواستم بیام ببینمت ولی نشد
مونا (مامان النا)
3 اسفند 89 16:58
سلام عزیز خاله ممنونم که به من و النا سر زدی هزار ماشالله خانم گل به مامان گلت بگو که برات اسپند دود کنه و صدقه بذاره اینم یه بوس و یه گل واسه زینب جون از طرف من و النا
مامان فرشته
3 اسفند 89 17:40
خوش به سعادتت زینب عزیزم اولین عیدت چه عیدی بود اولین سوغاتیت از چه جای خوبی بوداولین مراسمت مراسم جشن بودو اولین زیارتت چه زیارتی .......... چقدر خوش قدمی عزیزم
مامان آنیسا
4 اسفند 89 8:18
سلام زینب جون زیارت قبول لباس خوشگلتم مبارک امیدوارم همیشه در کنا مامان وبابا شادو خرم باشی به آنیسای من هم سر بزن
نسل چهلم
14 اسفند 89 13:00
سلام مامان خوب زینب چقد خوشجل می نویسی دیروز از کربلا اومدم همین طوری اومدم اینجا ببینم چه خبره دیدم دوباره روزی شد دلم بره کربلا با این پست شما تبریک می گم به انتخاب این اسم خوشگل که دلمو اساسی هوایی کرده منم بابا علی (ع) رو قسم دادم دادم به دخترش: زین أب، همون که خودش فرمود زینت باباست انشاالله زینبتون سرباز گل گلاب آقاش (عج) بشه