چکاپ نه ماهگی زینب جون
دختر گلم دیروز حدود ساعت ٢ با مطب دکتر ولایتی تماس گرفتیم
منشی گفت که ساعت ٣٠/٣ اینجا باشید.خلاصه چون ماشینمون فرد بود
و دیروز دوشنبه بود مجبور شدیم که ماشین بابایی رو گرفتیم و ساعت٣ بود
که از خونه راه افتادیم خدا رو شکر تا میرعماد که مطب دکتر بود خلوت بود و
به موقع رسیدیم اما وقتی رفتیم بالا منشی گفت که هنوز دکتر نیومده و باید
منتظر بمونیم دیروز شما کلا از صبح که حدود ٧ بیدار شدی و قصد بازی داشتی
بدخواب شده بودی و یه کم مامان رو تو کلاس اذیت کرده بودی و همین روال رو
تو مطب دکتر ادامه دادی و فقط میخواستی راه بری و بیرون رو ببینی و خلاصه
تو این یک ساعتی که تا دکتر اومد شما مشغول شیطونی بودی . حدود ساعت ٥
رفتیم داخل و دکتر آزمایشهای شما رو نگاه کرد و گفت خدا رو شکر مشکلی نیست
اما به خاطر اینکه یه کم وزنت کمه چند تا ویتامین تپل برات نوشت تا بخوری و حسابی
کپل مپل بشی وزنت به نسبت اضافه شده و حدود ٢٠٠/٨ شدی و قدت تغییر خاصی
نکرده واز دکتر برای واکسن سرماخوردگی سوال کردیم و ایشون گفت که مشکلی
نیست و خوبه که بزنی اما حالا سختیش اینه که دلمون نمیاد ببریم تو رو آمپول بزنی.
اما برای سلامتی تو مامان و بابا همه کاری میکنن خیالت راحت گلم.
آخ قربونت برم که بزرگ شدی و حسابی فعال یادته روز اول که بدنیا اومده بودی
این عکس اول دیدار من تو بود بابا جون ساعت ١ روز ٧/١٠/٨٩
اطاق کودکان بیمارستان مادران بعد از حدود ١٢ ساعت انتظار