زينبزينب، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

زينب عشق مامان و بابا

زینب جونم و روزهای شلوغ

1390/2/21 15:39
نویسنده : مامان و بابا
2,056 بازدید
اشتراک گذاری

زینب جونم دختر گلم این روزها حسابی سرت شلوغه حسابی سرگرمی هر روز به نوعی

از روزی که واکسن زدی و به لطف خدا زود خوب و سرحال شدی هر روز مشغول بودی

روز یکشنبه که خونه خودمون یه روضه کوچولو و باحال داشتیم که تو جمع خانوادگی خودمونی

برگزار شد و شما هم حسابی سر و صدا میکردی و ابراز وجود . همون شب با مامان و

بابا رفتی هیئت  مسجد الهادی محمودکریمی و شما حسابی اونجا فعالیت کردی و

نی نی ها رو تماشا میکردی و وقتی میخوندند شما حسابی با حرکات قشنگ از خودت

عکس العمل نشون میدادی . این اولین شبی بود که رفتی روضه حضرت زهرا البته از

قبل چه دورانی که تو دل مامان بودی بعد از تولدت چندباری دعاکمیل رفتیم و شما حسابی

کیف کرده بودی . از روز دوشنبه هم که خونه باباجون اینا(بابای مامان) هیئت شروع شده و

شما اونجا سخت مشغول عزاداری هستی . مخصوصا که باباجون و مامان جون امروز انشاالله

اگه خدا بخواد و مثل چند دفعه های قبل کنسل نشه عازم هستن خونه خدا و مدینه النبی البته به

همراه خاله سیمین و علی آقا (انشاالله که سلامت برند و با زیارت قبول برگردند) همسایه های

مهربونمون که شما هر روز چند ساعتی رو مزاحمشون میشی و اونجا بازی میکنی.

الان که دیگه دختر جهار ماهه شدی حسابی عکس العمل هات خواستنی تر شده . از بعضی

علی الخصوص آقاها غریبی میکنی و اگر هم بغلت کنند سعی میکنی چشم تو چشم نگاه نکنی

و اگه مجبور بشی نگاه کنی اون لبهای کوچولو و نمکی رو به طرز با نمکی جمع میکنی و

میخوای که  گریه کنی که البته این موضوع با حضور مامان یا بابا سریعا به خنده مبدل میشه.

از روزیکه واکسن زدی تقریبا روز ی سه وعده فرینی نوش جونت میکنی و شبها هم که تا هر

وقت مامان و بابا بیدار باشند شما هم بیداری و گاهی این موضوع بالعکس هم میشه و

مامان و بابا برای شما بیدارند و این جریان تا حدود ساعت ٣ هم گاهی به طول می انجامه.

عزیز دل خیلی دوستت داریم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

محمد گیان
14 اردیبهشت 90 13:20
سلام زینب جان خوبی خوب خدا را شکر که بهتر شدی
مامان عسل
14 اردیبهشت 90 13:27
هميشه سالم وشادباشي زينب خانم گل به ما هم سر بزن خوشحال ميشيم
مامان ماهان
14 اردیبهشت 90 13:43
سلام خیلی خوشحالم که خوب شدی التماس دعا
نازی
14 اردیبهشت 90 13:44
سلام شما تو تهران ساکن هستین و فکر کنم خانواده مذهبی باشین الهی تمام عزاراریها مقبول درگاه الهی باشه
مامان آنیسا
14 اردیبهشت 90 20:58
سلام عزیزم خدارو شکر بهتر شدی عکسات خیییییییییییییلی قشنگن آنیسا با دیدنت کلی ذوق کرد بوسسسسسس من شما رو لینک کردم
مامان ماهان
14 اردیبهشت 90 23:51
ممنون از حضور قشنگتون عکسای زینب جونو الان دیدم خیلی نازه ماشاا..
سارا
15 اردیبهشت 90 9:17
سلام زینب جونم ومامان بابای گلش: خوبین؟الهی بگردم چه عکسهای قشنگی هزار ماشاالله خاله چشمات مثل دو تا مروارید سیاه می مونه
مریم
15 اردیبهشت 90 11:31
سلام زینب جونم خوبی عزیزم... واااااااااااااااااای چه عکسهای خوشکلی انداختی بدو برو برای خودت یه اسپند دود کن الهی من قربون اون تیپ قشنگت برم... بوس
مامان فرزانه
15 اردیبهشت 90 16:33
سلام زینب جونم عزیزم عذاداری ات قبول باشه خوشگل خانوم
بابای آرشیدا
15 اردیبهشت 90 18:41
وای چه نازه امشب واسش اسفند کنید
مامان فرشته
16 اردیبهشت 90 1:39
سلامممممممم خوبین ؟ ای جانم فداش بشم چرا اینهمه عکس های خوشگل می زاری دلمونو آب می کنی مامان جون از طرف من ببوسش فداش بشم من بوسسسسس
بابای زهرا کوچولو
16 اردیبهشت 90 7:41
سلام.التماس دعا
نازنین نرگس نفس مامان
19 اردیبهشت 90 13:42
سلام خسته نباشی مامان زینب خانوم اومدم سر زدم وبلاگ قشنگی داری یه دعا ایشالا زینب جونت مثل گل من دایم زیاره کوی یار کربلا باشه
امير علي و نازنين زهرا
22 اردیبهشت 90 1:08
زينب عزيزم اسمت واقعا زيباست و صورتتم مثل ماه ميمونه انشاالله هميشه سلامت و شاد باشي نازنين دختر
نسترن
22 اردیبهشت 90 10:39
سلام خانومی. عزادرایهاتون قبول. ماروهم دعاکنید
مامان امیرمحمد
27 اردیبهشت 90 15:44
قربون زینب خدا نگهش داره براتون
فاطمه مامان صبا
1 خرداد 90 12:12
وااااااااااااااااای مامان زینب عاشقت شدم چقد با هم تفاهم داریم ما عین این روبالشی رو منم دارم.خیلی دخترت نازه.خوش به حالت چقد مو داره صبای من هنو کچله