آخرین نوشته در آخرین ساعات سال 1390
گل زیبای من ، زینب
بالاخره بعد از مدتها دوری از وبلاگ و به طور کلی دوری از کامپیوتر و دنیای وب (به دلیل خراب شدن سیستم مخصوصا پاور بیچارش که شما مدام خاموش و روشنش میکردی ما تصمیم گرفتیم با خرید لب تاپ به شیطنتهای شما پاتک جانانه ای بزنیم و ماجراهایی داشتیم تا اینکه بالاخره امشب تونستیم به دل راحت قدم به دنیای مجاری بذاریم )توی این آخرین ساعات سال ٩٠ دارم سعی میکنم برات یه یادگاری کوچولو بنویسم دختر نازنینم.
توی این مدت که برات چیزی ننوشتیم اتفاقات زیادی افتاد، کلی کارهای جدید یاد گرفتی که انشا الله بعدا برات مینویسم.
دختر ماه مامان، فردا ساعت ٨ و ٤٤ دقیقه صبح سال ١٣٩١ آغاز میشه و مبدا و تاریخ جدیدی رقم میخوره ، پارسال لحظه تحویل سال مشهد بودیم و سال جدید رو کنار آقا امام رضا شروع کردیم و به عنایت امام سال بسیار خوب و پر برکت و پراز خاطرات فراموش نشدنی رو در کنار تو که دردانه دلمون هستی داشتیم.توی این سال تو اولین کلمات زندگیت رو گفتی،اولین قدم رو برداشتی،شروع به خوردن غذاهای مختلف کردی و کلی کارهای جدید به لطف خدای مهربون یاد گرفتی.
از خدای مهربون تمنا دارم که انشاالله سال جدید رو سال ظهور آقامون صاحب الزمان قرار بده و از درگاه لطف بیکرانه اش خیر کثیر معنوی و مادی و سلامتی رو به ما و همه عزیزانمون عطا کنه.
مثل همیشه برای هزارمین و هزارمین بار میگم : همه هستی ام شادی و سلامتی و موفقیت تو یکی از بزرگترین آرزو های من و بابای مهربونته،امیدوارم در سال جدید زیر سایه مهر امام زمان خوش و سلامت باشی گلم.