دختر117 روزه من
زینب جون بابایی سلام امروز که دیگه نزدیکه ۴ ماهه شدنت هست یا بقول مامان گلت چهارماهت داره تموم میشه برات می نویسم .دخترم دیگه یواش یواش داری بزرگ میشی دختر نمکدون من.خنده های بجا تحویل گرفتن های به موقع و با نیات خاص و بعضی وقتها غریبی کردنت .که البته زمانش زیاد طولانی نیست و بعد از چند لحظه با خنده ای خوشگل به شخص مورد نظر دلبری میکنی. زینب جونم شبها که من میام خونه شاید انقدر وقتی نتونم کنارت باشم و بیشترین اوقات رو تو با مامان عزیزت میگذرونی و همه کارهات به دوش مامانه .ولی من تو همین چند ساعتی که خونه هستم سعی میکنم حسابی باهات بازی کنم تا شاید خستگی مامان در بره ولی شایداین نتونه ذره ای از زحمات روز مامان با...
نویسنده :
مامان و بابا
15:47